افتخارم «جاروكشي»بارگاه حضرت رضا(ع) است
خبرگزاري رضوي ـ آزيتا ذكاء؛ هميشه در صحن آزادي ميبينمش، با همان لباس سبز، عرقچين و محاسن سفيد؛ پيرمرد باصفاي فاروجي و خادم مخلص حضرت. هر وقت سخن از خدمت به امام رضا(ع) ميشود، اشك بر گونههايش ميغلتد، بغض گلويش ميتركد و با صداي بغضآلود، فقط از حضرت آبرو ميخواهد و مرگ باعزتي كه در حرم و حين خدمت «جاروكشي» برايش اتفاق بيافتد.
سال 1395 زماني سراغ علياكبر ريحاني كهنسالترين خدمه فرش آستان قدس رضوي رفتم كه اين سوژه ناب از ديد رسانهها مغفول مانده بود. مصاحبهام با او موجب شد، شناخته و از وي، مستندي در دوران توليت حجتالاسلام سيدابراهيم رئيسي تهيه شود.
چهارشنبه امام رضايي اين هفته بهانهاي شد تا تجديد خاطرهاي از اين خدمه 78 ساله اداره فرش كنيم كه در گزارش پيشرو، مشروح آن از نظرتان ميگذرد.
بزرگ شده روستاي آقچشمه
روستازاده و باصفاست مثل طبيعت زيباي زادگاهش «آقچشمه». ته لهجه خراساني دارد و با سخنان زيبايش، ميفهمم كه كوهي از معرفت در برابرم ايستاده؛ ميگويد سواد ندارد اما او را براي خلوصنيتش تحسين ميكنم. يادي ميكند از سال 1363 كه به مشهد آمده و براي هميشه ساكن اين شهر مقدس شده است. خاطرات آن روزها را چنين بيان ميكند: «وقتي از زادگاهم آقچشمه در 47 كيلومتري فاروج براي هميشه به مشهد آمدم، به شغل بنايي رو آوردم و جمعهها سعي ميكردم در نماز جمعه شركت كنم. سال 1375 نزد مرحوم آيتالله شيخ ابوالحسن شيرازي، اولين امام جمعه مشهد رفتم و در قسمت ستاد نماز جمعه مشغول به كار شدم. وقتي ايشان فوت كردند و آيتالله سيدمهدي عبادي امام جمعه شدند، زمان ايشان هم در اين ستاد خدمت كردم. زمان آيتالله سيداحمد علمالهدي نيز تا حدود هشت سال قبل هم در اين بخش حرم بودم».
مفروش كردن صحنها با زيلو و موكت
آقاي ريحاني با گذراندن ساعاتي از عمرش در حرم مطهر احساس خرسندي دارد و در مورد خدمتش در اداره فرش چنين سخن ميگويد: «آن زمان فقط صحن انقلاب، آزادي، قدس و جمهوري اسلامي بود و حدود 20 نفر براي مفروش كردن صحنها بوديم. سالهاي اولي كه من براي خدمت در اداره فرش حرم مطهر مشغول شدم، صحنها را با موكت و زيلوهاي يزد مفروش ميكرديم.
قبلا فقط در رواقها و شبستانهاي مسجد جامع گوهرشاد قالي پهن بود. اما از حدود سه دهه قبل، صحنها هم با قالي مفروش ميشود. خدا به خانه امام رضا(ع) بركت بدهد و شكر كه الان تمام صحن و سرايش قالي دارد».
عشق به خدمت
عشقي كه به خدمت دارد، من را هم به هيجان آورده و ميپرسم حاج آقا، خدمت روزانه و آن هم صبح تا عصر براي شما با اين سن بالا، خستگي ندارد؟ او اين ساعات را لحظهاي از عمرش حساب نكرده و چنين بيان ميكند: «قبلا فقط روزهاي جمعه را براي خدمت در نماز جمعه ميآمدم تا ساعت 2 بعد از ظهر، سه و چهار ساعت جلوي در مسجد جامع گوهرشاد انتظامات ميايستادم و بعد ميرفتم سر كار خودم در انبار فرش و تا 12 شب آنجا بودم.
با افزايش صحنها، كارها بيشتر شده و خدمههاي فرش به سه شيفت هشت ساعته تقسيم شدند. من هم كه قبلا 12 ساعت كار ميكردم، الان فقط هشت ساعت كار ميكنم. الحمدالله تاكنون توانستهام، بيايم و اميدوارم خدا همين سلامتي را از من نگيرد تا ميتوانم براي امام رضا(ع) و زائرانش خدمت كنم.
البته حدود هشت سال پيش، از ستاد نماز جمعه اعلام كردند، ديگر افراد بالاي 60 سال در اين قسمت كار نكنند و در عوض فرزندانشان به جاي آنها بيايند. كمتر از يك دهه است كه فقط در صحن آزادي غبارهاي اطراف صحن را جمعآوري ميكنم».
خدمت پسرانم به حضرت
اين خادم باصفاي حضرت، صحبتش را با خدمت پسرانش در اداره فرش، ادامه ميدهد: «دو پسر دارم و وقتي حرم آمدم، آنها را هم با خودم به قسمت خدمات فرش آوردم كه پسر بزرگم مختار الان در اداره فرش مشغول است و پسر ديگرم محمدتقي با خودم در خدمات فرش كار ميكند».
«جاروكشي» خدمتي متواضعانه
نظر اين خادم پيشكسوت حرم را در مورد تواضع در خدمت جاروكشي ميپرسم كه در جوابم چنين ميگويد: «امام جعفرصادق(ع) فرمودند: «هر كس در اين دنيا در خدمت ما باشد، آخرت هم با ماست». من ابدا حاضر نيستم اين جاروكشي فرشهاي حضرت را با چيز ديگري در دنيا عوض كنم.
ما خدمه فرش سعيمان بر اين است تا زماني كه زائران نمازشان را خوانده و تمام ميكنند، فرشها را جمع نكنيم. جلب رضايت زائران امام رضا(ع) هدف خدمت ماست».
غلام حضرت و خادم زائرانش
آخرين سوالم را با حاجت و خواسته هميشه او از امام رضا(ع) ميپرسم كه رقت قلبش تحسينبرانگيز است و با اين پرسش سريع اشك از گوشه چشمانش سر خورده و زيبايي بيشتري به اُبهت مردانهاش ميبخشد و با صداي لرزان ميگويد: «سلامتي بهترين حاجتي است كه من از مولايم گرفتم. اينكه من با اين سن ميتوانم هشت ساعت در خانهاش خم و راست شوم و غبارهاي گوشه و كنار فرشها و صحنها را بزدايم، خودش حاجتي بس بزرگ است.
اما درخواست هميشه من اين بوده كه تا عمر دارم با آبرو در خانهاش خدمت كنم و هرگز غلامي خودش و خادمي زائرانش را از من دريغ نكند. عاقبت هم در خدمت به زائرانش جان به جان آفرين تسليم كنم. امام رضا(ع) هم به پاس آن همه خدمتي كه به زائرانش كردم، انشاالله شب اول قبر به دادم برسد».
برچسب: ،